loading...
خنده،دانلود
erfan بازدید : 143 شنبه 28 مرداد 1391 نظرات (0)

اوس اصغر به دخترش شبنم، گفت، بنشین که صحبتی دارم،

شاکی ام ، دلخورم ، پکر شده ام،
چون که امروز با خبر شده ام،
که تو در کوچه ای همین اطراف،

با جوانی جُلنبر و الاف،
سخت سرگرم گفت و گو بودی ،
چه شنیدی از او ؟ چه فرمودی؟

رفته بالا فشارم ای گاگول،
سکته کرده ام مطابق معمول،
ای پدر سوخته ، بدم الان ،

پدرت را درآورد مامان،
میروی "داف" میشوی حالا؟
فکر کردی که من هویجم ، ها؟

بزنم توی پوز تو همچین،
که بیاید فکت به کُل پایین؟
دخترم جامعه خطرناک است،

بچه ای تو ، مخت هنوز آک است،
آن پدر سوخته چه می نالید؟
بر سرت داشت شیره می مالید؟

بست لابد برای تو خالی،
وای از این عشقهای پوشالی!
شبنم آنگاه بعد از این صحبت ،

گفت بابا خیالتان راحت ،
من فقط فحش بار او کردم ،
ناسزاها نثار او کردم،

پیش اهل محل به او گفتم :
به تو هم می شود که گفت آدم؟
بچه در راهه ، پس کجاهایی؟

خواستگاری چرا نمی آیی؟
تا که اوس اصغر این سخن بشنید،
کُل فکش به سمت چپ پیچید،

کله اش روی شانه اش ول شد،
سکته اش مثل این که کامل شد
اگه خوشتون اومد نظر بدین 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام من عرفان هستم امیدوارم لحظات خوبی رو همراه لبخند بگزرونید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگم چطور بود؟
    دوست دارین چه چیز های برای دانلود بزارم بهتره؟
    جک

    بغ

    آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 305
  • بازدید سال : 13,769
  • بازدید کلی : 40,978